چشمهای بارانی
آری... بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود
با تیشه خیال تراشیده ام تو را در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟ یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ من از تمام گل ها بوییده ام تو را رویای آشنای شب و روز عمر من! در خواب های کودکی ام دیده ام تو را از هر نظر تو عین پسند دل منی هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را زیبا پرستیِ در من بی دلیل نیست زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی در هر سؤال از همه پرسیده ام تو را از شعر و استعاره و تشبیه برتر با هیچکس بجز تو نسنجیده ام تو را
نظرات شما عزیزان:
مرسی که بهم سرزدی
وب توهم خیلی قشنگه
بازم بهم سربزن
قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت |